- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آب شد بس که در آتشکده دل پیکان دل مجنون مرا گشت سلاسل پیکان
2 صحبت راست روان بال و پر توفیق است که ز آمیزش تیرست سبکدل پیکان
3 نرسد بال و پر سعی به بی تابی دل می رسد پیشتر از تیر به منزل پیکان
4 نیست آرام به یک جای دل آزاران را که بود در تن زخمی متزلزل پیکان
5 طمع روی دل از سخت کمانی دارم که به عشاق دهد در عوض دل پیکان
6 در دل از سختی ایام گرههاست مرا که از آنهاست کمین عقده مشکل پیکان
7 از زمین چون هدف آغوش گشا می خیزند اهل دل را اگر آید ز مقابل پیکان
8 نگذرد چون سخن سخت ز من راست چو تیر؟ که مرا گشت ز سختی گره دل پیکان
9 جوهر از بیضه فولاد برون می آرد ساده لوحی که مرا می کشد از دل پیکان
10 آسمان سیر شد از عشق، دل ما صائب پر برآرد ز سبکدستی قاتل پیکان