1 خوب است که بی رنج طلب کام برآید آن کام چه ارزد که به ابرام برآید
2 آتش نفسان گوش به تعظیم بگیرند هرجا که من سوخته را نام برآید
3 ریزند کواکب چو عرق از رخ گردون آن روز که خورشید تو بر بام برآید
4 نقش قدمش شمع ره گرمروان است از شوق تو آن کس که ز آرام برآید
5 در باده اگر سرمه نریزد ادب عشق فریاد اناالحق ز لب جام برآید
6 شرمنده ام از عشق که با شغل دوعالم نگذاشت کباب دل من خام برآید
7 از گردش چشم تو دل چرخ فروریخت چون حوصله از عهده این جام برآید
8 صائب چو ز اندیشه روزی است مرا رزق زینم چه که برگرد جهان نام برآید