-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عطر آن گل پیرهن تا در هوا پیچیده است بوی گل دودی است در مغز صبا پیچیده است
2 سرو سیمین تو تا یکتای پیراهن شده است برگ گل از غنچه خود در قبا پیچیده است
3 از عرق هر حلقه چشم گریه آلودی شده است تا سر زلفش دگر دست که را پیچیده است؟
4 بر لب آب بقا از تشنگی جان می دهد دست هر کس را که حیرت بر قفا پیچیده است
5 در غبار خاطر ما، ناله های خونچکان همچو بوی خون به خاک کربلا پیچیده است
6 می شمارد پرده بیگانگی گلزار را هر که از گل در نسیم آشنا پیچیده است
7 با تو ظالم در نمی گیرد فسون عجز ما ورنه گوش آسمان را آه ما پیچیده است
8 پنجه مومین ما سرپنجه فولاد را بارها از راه تسلیم و رضا پیچیده است
9 احتیاج استخوان بر یکدگر خواهد شکست نخوتی کز سایه در مغز هما پیچیده است
10 نیست صائب دامن افلاک رنگین از شفق خون ما افلاک را بر دست و پا پیچیده است