-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نگه مشق شنا در چشم خونپالا بس است چشمت آب آورد غواصی درین دریا بس است
2 از دل پر خون تراوش کم کند اسرار عشق پرده پوش راز گوهر سینه دریا بس است
3 عمرها با آهوان مجنون بیابانگرد بود گوشه چشمی چو باشد گوشه صحرا بس است
4 بهر اثبات قیامت حجتی در کار نیست پیش خیز شور محشر آن قد و بالا بس است
5 من که در اقلیم گمنامی سرآمد گشته ام زینت طرف کلاهم شهپر عنقا بس است
6 حسن ذاتی در نیارد سر به عشق عارضی سرو مینا را تذرو از پنبه مینا بس است
7 دست کوته دار صائب از خیال کاکلش عمرها در کاسه سر پختی این سودا بس است