-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 به غم نشاط من خاکسار نزدیک است خزان من چو حنا با بهار نزدیک است
2 یکی است چشم فرو بستن و گشادن من به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است
3 به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا که این غبار به دامان یار نزدیک است
4 چه غم ز دوری راه است بیقراران را؟ به موجهای سبکرو کنار نزدیک است
5 به آفتاب رسید از کنار گل شبنم به وصل، دیده شب زنده دار نزدیک است
6 ز یاسمین تو بوی بنفشه می شنوم مگر دمیدن خط زان عذار نزدیک است؟
7 شود به دور خط امید وصل روزافزون به صبحدم شب فصل بهار نزدیک است
8 به خون من مشو آلوده کز کهنسالی به سوختن جگرم چون چنار نزدیک است
9 چو سوخت تشنه لبی دانه مرا صائب چه سود ازین که به من نوبهار نزدیک است؟