صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

دانه اشک بود توشه راهی از صائب تبریزی غزل 1432

غزل 1432 ام از 9863 غزلیات

دانه اشک بود توشه راهی که مراست

1 دانه اشک بود توشه راهی که مراست دل آسوده بود قافله گاهی که مراست

2 کمر از موجه خویش است مرا چون دریا چون حباب از سر پوچ است کلاهی که مراست

3 دشمن خویش بود هر که مرا می سوزد خونی برق بود مشت گیاهی که مراست

4 گر قناعت به پر کاه کنم، چشم حسود پر برآرد به هوای پر کاهی که مراست

5 در کشیدن چه خیال است کند کوتاهی تا به گوهر نرسد رشته آهی که مراست

6 تا به زلفش ندهی دل، به تو روشن نشود که شب قدر بود روز سیاهی که مراست

7 دیده پاک کلف می برد از چهره ماه رخ چون ماه مگردان ز نگاهی که مراست

8 بحر روشنگر آیینه سیلاب بود پیش رحمت چه بود گرد گناهی که مراست

9 حلقه در گوش فلک می کشم از ناله و آه کیست تا تیغ شود پیش سپاهی که مراست؟

10 چه کنم صائب اگر سر به گریبان نکشم؟ غیر بال وپر خود نیست پناهی که مراست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دانه اشک بود توشه راهی که مراست

شاعر شعر دانه اشک بود توشه راهی که مراست چه کسی است ؟

شاعر شعر دانه اشک بود توشه راهی که مراست صائب تبریزی می باشد.

شعر دانه اشک بود توشه راهی که مراست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر دانه اشک بود توشه راهی که مراست چیست ؟

قالب شعر دانه اشک بود توشه راهی که مراست غزل است

مضمون اصلی شعر دانه اشک بود توشه راهی که مراست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر