- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوابیده تر از راه بود راحله ما در سینه صحراست گره قافله ما
2 در دامن صحرای ملامت نتوان یافت خاری که نچیده است گل از آبله ما
3 دیوانه به همواری ما نیست درین دشت چون جوهر تیغ است خمش سلسله ما
4 از تشنه لبی گرد برآریم ز دریا خون در جگر باده کند حوصله ما
5 چون سیل، دلیل ره ما جذبه دریاست محتاج به رهبر نبود قافله ما
6 ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی چون فاصله بیت بود فاصله ما
7 چون زلف، پریشانی ما دور و درازست کوتاه نگردد به شنیدن گله ما
8 جا دارد اگر زین غزل تازه نویسند صائب به لب یار، عزیزان صله ما!