صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

پیوسته دل سیاه بود خلق از صائب تبریزی غزل 711

غزل 711 ام از 9863 غزلیات

پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را

1 پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را دایم ستاره سوخته باشد پلنگ را

2 شد بیشتر ز قامت خم دل سیاهیم صیقل برد ز آینه هر چند زنگ را

3 بر زر مگیر تنگ که از خرده شرار دایم به آهن است سر و کار سنگ را

4 از تیغ آبدار نترسند پردلان از چار موجه نیست محابا نهنگ را

5 از خلق تنگ بر تو جهان تنگ گشته است بیرون ز پای خویش کن این کفش تنگ را

6 حلوای آشتی است چو شد زهر عادتی رغبت به صلح نیست بدآموز جنگ را

7 شد سحر ساحران ز عصای کلیم محو در راستان اثر نبود ریو و رنگ را

8 دوزد ز یک خدنگ به هم، شست صاف تو چون دانه های سبحه قطار کلنگ را!

9 تا هست در چمن اثر از رنگ و بوی گل صائب مده ز دست می لاله رنگ را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را

شاعر شعر پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را چه کسی است ؟

شاعر شعر پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را صائب تبریزی می باشد.

شعر پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را چیست ؟

قالب شعر پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را غزل است

مضمون اصلی شعر پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر