می کشد دل را ز دستم دلربای از صائب تبریزی غزل 6656

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

می کشد دل را ز دستم دلربای تازه ای

1 می کشد دل را ز دستم دلربای تازه ای در کشاکش داردم زورآزمای تازه ای

2 افسر سرگرمیم از طرف سر افتاده است ساغری می گیرم از گلگون قبای تازه ای

3 گو صبا از خاک کویش کحل بینایی میار نقش خود را دیده ام در نقش پای تازه ای

4 گر ز مشت استخوان من نمی گیری خبر سایه خواهد کرد بر فرقم همای تازه ای

5 در خم دین که دارد، در پی ایمان کیست؟ در سر زلف تو می بینم هوای تازه ای

6 نیستی خار سر دیوار، پا در گل مباش همچو شبنم خیمه زن هر دم به جای تازه ای

7 صائب از طرز نوی کاندر میان انداختی دودمان شعر را دادی بقای تازه ای

عکس نوشته
کامنت
comment