1 نیست غم نان و آب، گوشه نشین را در رحم آماده است رزق، جنین را
2 پستی دیوار را زوال نباشد سیل نسازد خراب خانه زین را
3 خشک تر از موجه سراب شمارد تشنه دیدار او بهشت برین را
4 خال تو از خط به دل غبار ندارد دزد شمارد بهشت خویش کمین را
5 کم نشود بوسه از لبش به گرفتن موم نسازد تهی ز نقش، نگین را
دیدگاهها **