- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نمی باشد ز بی برگی چراغی خانه ما را ز چشم جغد باشد روشنی ویرانه ما را
2 گرانی می کند بر گوشه گیران پرتو منت نگه دارد خدا از چشم روزن خانه ما را!
3 در و دیوار نتواند عنان سیل پیچیدن که منع از کوچه گردی می کند دیوانه ما را؟
4 ز برق تیشه ما سنگ خارا آب می گردد که حد دارد گذارد لب به لب پیمانه ما را؟
5 سپند شوخ ما بار دل مجمر نمی گردد به خرمن می رساند بی قراری دانه ما را
6 پر پروانه سازد پرده خواب فراغت را مده در گوش خود راه آتشین افسانه ما را
7 به چوب گل دهد تهدید ما ناصح، ازین غافل که گردد خامه مشق جنون دیوانه ما را
8 نفس دزدیده، پا در خلوت وحشی خیالان نه که هست از چشم آهو حلقه در خانه ما را
9 اگر درد سخن می داشت صائب صید بند ما ز گوهر چون صدف می کرد آب و دانه ما را