-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست آرام در آن دل که هوس بسیارست شررآمیز بود شعله چو خس بسیارست
2 دل بی وسوسه از گوشه نشینان مطلب که هوس در دل مرغان قفس بسیارست
3 هر قدم اری و هر خار زبان ماری است آفت دامن صحرای هوس بسیارست
4 بر تهیدستی ما خنده زدن بیدردی است به کنار آمدن از بحر ز خس بسیارست
5 باعث رنجش ما یک سخن سرد بس است دل چون آیینه را نیم نفس بسیارست
6 ناقه و محمل و لیلی همه بی آرامند اثر شعله آواز جرس بسیارست
7 از تماشای گهر نعل در آتش دارد ورنه در سینه غواص نفس بسیارست
8 بر جگرسوختگانی که درین انجمنند سینه گرم مرا حق نفس بسیارست
9 از بدان فیض محال است به نیکان نرسد حق بیداری دزدان به عسس بسیارست
10 در پی قافله ز افسانه غفلت صائب نتوان خفت که آواز جرس بسیارست