نیست ممکن دل ازان جان از صائب تبریزی غزل 3588

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

نیست ممکن دل ازان جان جهان سیر شود

1 نیست ممکن دل ازان جان جهان سیر شود حسن از آیینه محال است که دلگیر شود

2 دهن تنگ تو هرجا که به گفتار آید لب رنگین سخنان غنچه تصویر شود

3 بیقرار تو چو مجنون ننشیند از پا چشم آهو اگرش حلقه زنجیر شود

4 هیچ جا تا هدف آرام نگیرد چون تیر هرکه را جاذبه شوق عنانگیر شود

5 اثر ظلم مگر دامن ظالم گیرد ورنه آن صبر که دارد که خداگیر شود؟

6 حرص از طینت پیران نبرد موی سفید این تبی نیست که ساکن به طباشیر شود

7 اشتیاق لب شیرین ننشیند از جوش خون فرهاد پس از کشته شدن شیر شود

8 در قیامت سپر آتش دوزخ گردد سینه هر که در اینجا هدف تیر شود

9 آب در قبضه فولاد نخواهد ماندن پیچ و تاب من اگر جوهر شمشیر شود

10 دانه سوخته خاک فراموشان است هرکه مشغول به آب و گل تعمیر شود

11 شبنم از دیدن خورشید نمی گردد سیر چشم صائب ز تماشای تو چون سیر شود؟

عکس نوشته
کامنت
comment