آن را که نیست قسمت از روزی از صائب تبریزی غزل 6976

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

آن را که نیست قسمت از روزی خدایی

1 آن را که نیست قسمت از روزی خدایی دایم گرسنه چشم است چون کاسه گدایی

2 از لاغری نکاهد، از فربهی نبالد آن را که همچو خورشید ذاتی است روشنایی

3 نفس خسیس دایم کار خسیس جوید پیوسته زنده باشد آتش به ژاژخایی

4 جان هواپرستان در فکر عاقبت نیست گرد هدف نگردد تیری که شد هوایی

5 از یک فسرده گردد صد زنده دل فسرده از مایه شیر جاری واماند از روایی

6 حسن تمام با خود عین الکمال دارد در آبله است پنهان حسن برهنه پایی

7 صائب شکستگی را بر خویش بسته ای تو ورنه شکستگان را کم نیست مومیایی

عکس نوشته
کامنت
comment