- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روشن است از دل بی کینه ما سینه ما گوهر ماست چراغ دل گنجینه ما
2 گر چه در نافه ما جز جگر سوخته نیست جگر نافه بود داغ ز پشمینه ما
3 (صبح شنبه به نظر جلوه کند مستان را از فروغ می گلگون شب آدینه ما)
4 گر شود موجه دریای حوادث صیقل نیست ممکن که شود صیقلی آیینه ما
5 دل ما را بشکن گوهر اگر می خواهی که شکست است کلید در گنجینه ما
6 جای شکرست که امسال شد از گردش چرخ چون می کهنه گوارا غم دیرینه ما
7 چشم زخمی ز گرانان جهان گر نرسد خطر از سنگ ندارد دل آیینه ما
8 هر کماندار که از دست قضا قبضه گرفت می کند دست روان بر ورق سینه ما
9 کار فانوس کند در دل شبها صائب خانه ما ز صفای دل بی کینه ما