روشن است از دل بی کینه ما از صائب تبریزی غزل 567

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

روشن است از دل بی کینه ما سینه ما

1 روشن است از دل بی کینه ما سینه ما گوهر ماست چراغ دل گنجینه ما

2 گر چه در نافه ما جز جگر سوخته نیست جگر نافه بود داغ ز پشمینه ما

3 (صبح شنبه به نظر جلوه کند مستان را از فروغ می گلگون شب آدینه ما)

4 گر شود موجه دریای حوادث صیقل نیست ممکن که شود صیقلی آیینه ما

5 دل ما را بشکن گوهر اگر می خواهی که شکست است کلید در گنجینه ما

6 جای شکرست که امسال شد از گردش چرخ چون می کهنه گوارا غم دیرینه ما

7 چشم زخمی ز گرانان جهان گر نرسد خطر از سنگ ندارد دل آیینه ما

8 هر کماندار که از دست قضا قبضه گرفت می کند دست روان بر ورق سینه ما

9 کار فانوس کند در دل شبها صائب خانه ما ز صفای دل بی کینه ما

عکس نوشته
کامنت
comment