- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به زخم کهنه شور از زخمهای تازه می افتد خمارآلود از خمیازه در خمیازه می افتد
2 محیطی را حبابی چون تواند در گره بستن؟ نگنجد در نظر حسنی که بی اندازه می افتد
3 به دلتنگی قناعت کن که چون افتاد دل نازک به شکر خنده ای چون غنچه از شیرازه می افتد
4 زخط و خال دل برداشتن دشواریی دارد سیاهی بعد ایامی زداغ تازه می افتد
5 زما نتوان به خودداری نهفتن میکشیها را به روی کار زود این بخیه از خمیازه می افتد
6 نه هر کس مصرعی موزون کند مشهور می گردد زصد بلبل یکی صائب بلند آوازه می افتد