-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از خط سبز نشد یک سر مو حسن تو کم در ته زنگ ز شمشیر تو جوهر پیداست
2 نبض سیلاب بهارست رگ ابر بهار عالم آشوبی ازان زلف معنبر پیداست
3 برق را ابر نسازد ز نظرها پنهان شوخی حسن بتان از ته چادر پیداست
4 پیچش مو دهد از آتش سوزنده خبر سوز مکتوب من از بال کبوتر پیداست
5 به نمکزار توان پی ز نمکدان بردن شوری بخت من از دیده اختر پیداست
6 چشم بد دور ازان سلسله زلف دراز که ز هر حلقه او عالم دیگر پیداست
7 از گرانسنگی در دست سبک مغزی من شورش بحر ز بی تابی لنگر پیداست
8 این نه خط است که از عارض دلبر پیداست پیچ و تاب من ازان عارض انور پیداست