صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

از کمر بیرون نیامد تیشه از صائب تبریزی غزل 244

غزل 244 ام از 9863 غزلیات

از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما

1 از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما کوه را برداشت از جا ناله و فریاد ما

2 ما چو مجنون چشم آهو را سخنگو کرده ایم گنگ ماند هر که گردن پیچد از ارشاد ما

3 گر چه گوش باغبان را پرده انصاف نیست داغ ها دارد چو برگ لاله از فریاد ما

4 لوح امکان تنگ میدان است، ورنه می نمود جوهر خود را زبان خامه فولاد ما

5 گر چه ویرانیم، اما دلنشین افتاده ایم سیل نتواند گذشتن از خراب آباد ما

6 پشت ما باشد ز سنگ کودکان بر کوه قاف نیست صحرایی چو مجنون عشق خوش بنیاد ما

7 از دل ما برنمی آید نفس بی یاد تو گر ترا هرگز به گرد دل نگردد یاد ما

8 دست و پای صید می پیچد به هم از دیدنش از کمند و دام مستغنی بود صیاد ما

9 یوسفستانی است از زنجیریان هر حلقه اش زلف او را کی بود پروای شب خوش باد ما؟

10 هر رگ سنگی شود انگشت زنهار دگر سنگ را صائب فشارد دل اگر فریاد ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما

شاعر شعر از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما چه کسی است ؟

شاعر شعر از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما صائب تبریزی می باشد.

شعر از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما چیست ؟

قالب شعر از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما غزل است

مضمون اصلی شعر از کمر بیرون نیامد تیشه فرهاد ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر