-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 مرا به سیل سبکسیر رشک می آید که غیر صدق طلب راهبر نخواسته است
2 کباب همت آن سایل تهیدستم که غیر داغ چراغ دگر نخواسته است
3 خوشا کسی که درین خاکدان به جز در دل گشادکار خود از هیچ در نخواسته است
4 ز مال خویش نبیند جهان نوردی خیر که سود بهر کسان از سفر نخواسته است
5 طمع مدار ز تن پروران ترانه عشق نوا کسی ز نی پر شکر نخواسته است
6 به سنگ، سنگ محال است سینه صاف شود دل رحیم کس از هم گهر نخواسته است
7 ز ما به دست دعا همچو سرو قانع شو که کس ز مردم آزاده بر نخواسته است
8 بس است گوهر شهوار آب، شیرینی کسی ز چشمه شیرین گهر نخواسته است
9 نشاط روی زمین زیر آسمان صائب ازان کس است که تاج و کمر نخواسته است
10 مسلم است شجاعت بر آن کسی صائب که پیش تیر حوادث سپر نخواسته است
11 ترا کسی که به آه سحر نخواسته است ز نخل زندگی خویش برنخواسته است
12 به کاوش مژه خون مرا دلیر بریز که خونبها کسی از نیشتر نخواسته است