- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نباشد دولت بیدار را چون انقلاب از پی؟ که دارد شبنم این باغ چشم آفتاب از پی
2 لب سیراب ایمن از گزند چشم چون باشد؟ که از تبخال دارد تشنگی چشم پر آب از پی
3 میاور بر زبان حرفی که نتوانی شنید آن را که در کهسار باشد هر سوئالی را جواب از پی
4 حدیث راست در یک دم کند آفاق را روشن که می دارد لوای صبح صادق آفتاب از پی
5 ز چشم زخم، غواص گهر سالم کجا ماند؟ که آب تلخ دریا را بود چشم حباب از پی
6 مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
7 ز خط گفتم شود کم خواب ناز او، ندانستم که دارد بوی ریحان لشکر سنگین خواب از پی
8 عجب دارم ز خواب مرگ گردد گرم مژگانش هر آن آتش که دارد اشک جانسوز کباب از پی
9 نفس نشمرده کردم صرف در کار سخن صائب ندانستم که این عقد گهر دارد حساب از پی