1 در دیده بی شرم و حیا نور ادب نیست بی رویی از آیینه بی پشت، عجب نیست
2 غیر از نگه دور، چو خار سر دیوار از گلشن حسن تو مرا برگ طرب نیست
3 از فکر خط و خال تو بیرون نرود دل گنجینه این راز به غیر از دل شب نیست
4 در مشرب دیوانه من، سنگ ملامت در چاشنی فیض کم از هیچ رطب نیست
5 صائب اگرت هست سر گوشه نشینی چون خال، ترا جا به ازان گوشه لب نیست