-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در حریمی که گل روی ایاغ افروزد خار در دیده آن کس که چراغ افروزد
2 لاله تربتش آتش به ته پا دارد در دل هر که طلب شمع سراغ افروزد
3 می شود فاخته ای جامه مینایی سرو گر چنین ناله گرمم رخ باغ افروزد
4 روزگاری است که در ساغر خورشید، شراب آنقدر نیست که یک ذره دماغ افروزد
5 آن که ترساندم از داغ، به آن می ماند که کسی کوری پروانه چراغ افروزد
6 هر که در مذهب ما غیرت مشرب دارد شب آدینه به میخانه چراغ افروزد
7 انفعالی که ز داغ دل من لاله کشید شرم بادش که دگر چهره باغ افروزد