- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در گلشنی که بند قبای تو وا شود چندین هزار پیرهن گل قبا شود
2 ریزند اگر به دیده من بیغمان نمک در چشم قدردانی من توتیا شود
3 بخت سیه نبرد روانی ز طبع من از سنگ سرمه آب کجا بی صدا شود
4 می بایدش به تیغ سر خود به طرح داد هر کس که چون قلم به سخن آشنا شود
5 طغیان نفس بیش شود در توانگری این مار چون به گنج رسد اژدها شود
6 احسان چرخ سفله نباشد به جای خویش نعمت نصیب مردم بی اشتها شود
7 گردد به چار موجه کثرت کجا حریف آیینه ای کز آب گهر بی صفا شود
8 دیوانگی به سنگ ملامت شود تمام خوش وقت دانه ای که به این آسیا شود
9 صائب گزیده می شود از میوه بهشت دستی که با ترنج ذقن آشنا شود