صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

در شکایت ریختی دندان نعمت از صائب تبریزی غزل 212

غزل 212 ام از 9863 غزلیات

در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را

1 در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را کهنه کردی در ورق گردانی این سی پاره را

2 جوهر دل شد عیان از گرم و سرد روزگار آب و آتش ذوالفقاری کرد این انگاره را

3 اهل دل را گفتگوی عشق آب زندگی است نیست نقلی به ز اخگر مرغ آتشخواره را

4 دل نهاد درد تا بودم، فراغت داشتم چاره جویی کرد سرگردان من بیچاره را

5 من که در صحرای خودکامی سراسر می روم چون توانم جمع کردن این دل صد پاره را؟

6 عشرت روی زمین بسته است در آرام دل خواب طفلان لنگر تمکین بود گهواره را

7 گر دل خود زنده خواهی خاکساری پیشه کن به ز خاکستر لباسی نیست آتشپاره را

8 گوشه چشمی اگر صائب به حال من کنند سرمه می سازم ز برق تیشه سنگ خاره را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را

شاعر شعر در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را چه کسی است ؟

شاعر شعر در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را صائب تبریزی می باشد.

شعر در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را چیست ؟

قالب شعر در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را غزل است

مضمون اصلی شعر در شکایت ریختی دندان نعمت خواره را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر