-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در جسم خاکسار مرا جان سوخته باشد سفال تشنه و ریحان سوخته
2 چون لاله گرچه چشم و چراغم بهار را تر می کنم به خون جگر نان سوخته
3 تخمی که سوخت سبز نگردد ز نوبهار از می چگونه تازه شود جان سوخته؟
4 خیزد نفس ز سینه گرمم به رنگ آه خاکسترست گرد بیابان سوخته
5 از مرگ فارغند حریفان پاکباز آتش چه می کند به نیستان سوخته؟
6 از خاک پای سوختگان است سرمه ام بینایی شرر بود از جان سوخته
7 چون داغ لاله است زمین گیر آه من از دل به لب نمی رسد افغان سوخته
8 جان تازه شد ز سینه بی آرزو مرا گلزار رهروست بیابان سوخته
9 صائب ز خوان نعمت الوان نوبهار قانع شدم چو لاله به یک نان سوخته