- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در آن زلف سیه دلهای خونین می شود پیدا درین سنبلستان آهوی مشکین می شود پیدا
2 به دامن می رسد چاک گریبان گلعذاران را به هر محفل که آن دست نگارین می شود پیدا
3 به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
4 سیه روزی ندارد عشق او چون من که مجنون را ز چشم شیر، شمع از بهر بالین می شود پیدا
5 به نومیدی مده از دست خود دامان شب ها را که از خاک سیه گلهای رنگین می شود پیدا
6 گرانی های غفلت لازم افتاده است دولت را که در جوش بهاران خواب سنگین می شود پیدا
7 سبکروحانه سر کن گر سبکباری طمع داری که در دل کوه غم از کوه تمکین می شود پیدا
8 ز حرف عشق، صائب می روند افسردگان از جا اگر در مرده ها جنبش ز تلقین می شود پیدا