در مجمع ما نیست کسی را از صائب تبریزی غزل 6636

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

در مجمع ما نیست کسی را غم خانه

1 در مجمع ما نیست کسی را غم خانه چون ریگ روان قافله ماست روانه

2 از هر دو جهان حاصل من ناوک آهی است مانند کمان پاک فروشم ز دو خانه

3 رزمی است پرآشوب مصیبتکده خاک بشتاب که خود را بدرآری ز میانه

4 چون تیر که در وصل کمان است گشادش باشد به میان رفتن من بهر کرانه

5 با قامت خم حلقه به گوش در دل باش در بحر کمان روی مگردان ز نشانه

6 در پرده شب نوش می ناب که دریافت عمر ابدی خضر به یک جام شبانه

7 هر چند برآورده آن جان جهانم چون خانه ندارم خبر از صاحب خانه

8 بس تیر سبکسیر که بر خاک نشاند هر کس که ز ثابت قدمان شد چو نشانه

9 دل زود توان کند ز یاران مخالف خوش باش به ناسازی اوضاع زمانه

10 جمعی که به معنی نرسیدند ز دعوی آشوب دماغند چو حمام زنانه

11 فریاد که چون صورت دیوار ندارم صائب خبر از خانه و از صاحب خانه

عکس نوشته
کامنت
comment