- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دل هر کس بود درد طلب در منزل است آب در گوهر ز بی تابی به دریا واصل است
2 مرکب آزاد مردان می شود دنیای پوچ از سبکروحی خس و خاشاک را کف ساحل است
3 مردم آزاده دست از تن پرستی شسته اند در کنار آب، پای سرو دایم در گل است
4 آتش و پنبه است با هم صحبت سنگین دلان با گرانان پله میزان گردون مایل است
5 اهل همت را ز گوهر آنچه باید حفظ کرد در محیط آفرینش آبروی سایل است
6 ماه را خورشید عالمتاب می سازد تمام سالک از نقصان نیندیشد چو مرشد کامل است
7 نیست تسخیر دل ما کار آتش طلعتان این سپند شوخ در مجمر برون محفل است
8 این جواب آن غزل صائب که ملا گفته است دل ز راه ذوق داند کاین کدامین منزل است