از خاکیان ز صافی طینت از صائب تبریزی غزل 5796

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم

1 از خاکیان ز صافی طینت جدا شدم از دست روزگار برون چون دعا شدم

2 آورد روی عشرت روی زمین به من تا قانع از جهان به مقام رضا شدم

3 چون آب تیغ بود وفادار، شبنمم آویختم به دامن گل بیوفا شدم

4 دست نسیم و پای صبا در نگار بود در گلشنی که من به هوای تو وا شدم

5 بر کوه و دشت جلوه من جای تنگ داشت چون سیل در محیط تو بی دست و پا شدم

6 داغ است نوبهار ز فیض جنون من دیوانه شد به هر که دو روز آشنا شدم

7 در طبع بردبار هدف سرکشی نبود چون تیر من زکجروی خود خطا شدم

8 صائب به زیر تیغ سرآمد حیات من زان دم که چون قلم به سخن آشنا شدم

عکس نوشته
کامنت
comment