صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

نیستم گل که مرا برگ نثاری از صائب تبریزی غزل 3456

غزل 3456 ام از 9863 غزلیات

نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد تحفه سوختگان مشت شراری باشد

2 باغ من دامن دشت است و حصارم سر کوه من نه آنم که مرا باغ و حصاری باشد

3 غنچه آبله ام، برگ قناعت دارم روزی من ز دو عالم سر خاری باشد

4 تیره روزان جهان را به چراغی دریاب تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد

5 گل داغی که ازو سینه ندزدی امروز در شبستان کفن لاله عذاری باشد

6 خس و خاری که ز راه دگران برداری در دل خاک ترا باغ و بهاری باشد

7 به شمار نفس افتاد ترا کار و ز حرص هر سر موی تو مشغول به کاری باشد

8 زنده در گور کند حشر مکافات ترا بر دل موری اگر از تو غباری باشد

9 عشق بیهوده سر تربیت او دارد صائب آن نیست که شایسته کاری باشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد

شاعر شعر نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد چه کسی است ؟

شاعر شعر نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد صائب تبریزی می باشد.

شعر نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد چیست ؟

قالب شعر نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد غزل است

مضمون اصلی شعر نیستم گل که مرا برگ نثاری باشد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ است.
بنر