از خود برون نیامده دیوانه از صائب تبریزی غزل 4814

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

از خود برون نیامده دیوانه ام هنوز

1 از خود برون نیامده دیوانه ام هنوز مشغول خاکبازی طفلانه ام هنوز

2 درخون خود مضایقه با تیغ می کنم خام است جوش باده میخانه ام هنوز

3 هرچند عمرهاست که بیگانه ام ز عقل درباغ عشق سبزه بیگانه ام هنوز

4 عمری است گر چه دور ز میخانه مانده ام گردد ز بوی می سر پیمانه ام هنوز

5 خاکسترم به باد فنا رفت و شمعها خون می کنند بر سر پروانه ام هنوز

6 هرچند هفتخوان را شکسته ام در ششدرست همت مردانه ام هنوز

7 باآن که خوشه ام ز ثریا گذشته است آزروی غیرت است خجل، دانه ام هنوز

8 پیری اگر چه بال وپرم رابهم شکست دل می پرد به صحبت طفلانه ام هنوز

9 صائب گذشته است زسرآب و می جهد بی اختیار العطش از دانه ام هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment