- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از خود برون نیامده دیوانه ام هنوز مشغول خاکبازی طفلانه ام هنوز
2 درخون خود مضایقه با تیغ می کنم خام است جوش باده میخانه ام هنوز
3 هرچند عمرهاست که بیگانه ام ز عقل درباغ عشق سبزه بیگانه ام هنوز
4 عمری است گر چه دور ز میخانه مانده ام گردد ز بوی می سر پیمانه ام هنوز
5 خاکسترم به باد فنا رفت و شمعها خون می کنند بر سر پروانه ام هنوز
6 هرچند هفتخوان را شکسته ام در ششدرست همت مردانه ام هنوز
7 باآن که خوشه ام ز ثریا گذشته است آزروی غیرت است خجل، دانه ام هنوز
8 پیری اگر چه بال وپرم رابهم شکست دل می پرد به صحبت طفلانه ام هنوز
9 صائب گذشته است زسرآب و می جهد بی اختیار العطش از دانه ام هنوز