ز بی ظرفی به روی گرم جانان از صائب تبریزی غزل 5593

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ز بی ظرفی به روی گرم جانان برنمی آیم

1 ز بی ظرفی به روی گرم جانان برنمی آیم چو نخل موم با خورشید تابان برنمی آیم

2 میان نغمه سنجان چمن آن عندلیبم من که در ایام بی برگی ز بستان بر نمی آیم

3 رگ سنگ است هر مو از گرانجانی براندامم من از خواب گران غفلت آسان بر نمی آیم

4 نمی دزدم ز کوه قاف دوش از بردباریها ولی از عهده ثقل گرانجان بر نمی آیم

5 نیفشانم چو یوسف تا ز دامن گرد تهمت را به تکلیف عزیزان من ز زندان بر نمی آیم

6 ز جرأت می توانم بر صف محشر زدن، اما به آه و دود دلهای پریشان بر نمی آیم

7 مرا با بوریای فقر چسبان است آمیزش به پای خود چو شکر زین نیستان بر نمی آیم

8 ز نعمت خوارگی هر چند شد فرسوده دندانم همان صائب من از اندیشه نان بر نمی آیم

عکس نوشته
کامنت
comment