داغم چو آفتاب سیاهی پذیر از صائب تبریزی غزل 2048

صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی

داغم چو آفتاب سیاهی پذیر نیست

1 داغم چو آفتاب سیاهی پذیر نیست چون صبح چاک سینه من بخیه گیر نیست

2 این شکر چون کنیم که پهلوی خشک ما در زیر بار منت نقش حصیر نیست

3 فکر کمین مکن که تماشایی ترا پای گریز چون هدف از پیش تیر نیست

4 آیینه ای کجاست که بر کور باطنان روشن شود که طوطی ما را نظیر نیست

5 در چشم ما که واله ابروی مصرعیم بین السطور هیچ کم از جوی شیر نیست

6 صائب در آب سیل بشود دست را ز دل این خانه شکسته عمارت پذیر نیست

عکس نوشته
کامنت
comment