به حرف تلخ ز لبهای یار از صائب تبریزی غزل 5709

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

به حرف تلخ ز لبهای یار خرسندم

1 به حرف تلخ ز لبهای یار خرسندم چو طوطیان نبود چشم بر شکر خندم

2 مرا مکن ز سر کوی خود به خواری دور که من به یک نگه دور از تو خرسندم

3 اگر علاقه به مجنون من ندارد عشق چرا از چشم غزالان کند نظربندم

4 چو سرو و بید ز بی حاصلی کفایت من همین بس است که آسوده دل ز پیوندم

5 به خون بیگنهان نیست تشنه غمزه تو چنین که من به وصال تو آرزومندم

6 رسیده است به جایی جنون من صائب که هیچ کس ز عزیزان نمیدهد پندم

عکس نوشته
کامنت
comment