صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

آن خرابم کز زبانم حرف از صائب تبریزی غزل 5997

غزل 5997 ام از 9863 غزلیات

آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن

1 آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن بیش ازین ما را مروت نیست ویران ساختن

2 از زمین عیسی به چرخ از راه خودسازی رسید چند باشی در مقام قصر و ایوان ساختن؟

3 گوهر ما را گرانی در نظرها شد گران کاش خود را می توانستیم ارزان ساختن

4 خشم را در پرده های خلق پنهان کردن است آتش سوزنده را بر خود گلستان ساختن

5 از می لعلی تن خاکی خود را چون سبو دست تا از توست می باید بدخشان ساختن

6 محرم گنج الهی نیست هر ناشسته روی از توانگر فقر را شرط است پنهان ساختن

7 چشم اگر داری که در چشم جهان شیرین شوی چون گهر باید به تلخ و شور عمان ساختن

8 تا نباشد همت روشندلی چون آفتاب خویش را چون صبح نتوان پاکدامان ساختن

9 چون توانم داد صائب کار جمعی را نظام؟ من که نتوانم سر خود را به سامان ساختن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن

شاعر شعر آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن چه کسی است ؟

شاعر شعر آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن صائب تبریزی می باشد.

شعر آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن چیست ؟

قالب شعر آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن غزل است

مضمون اصلی شعر آن خرابم کز زبانم حرف نتوان ساختن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر