صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

گر به کار خویشتن چون شمع از صائب تبریزی غزل 6714

غزل 6714 ام از 9863 غزلیات

گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی

1 گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی زیر تیغ محفل آرا پای بر جا بودمی

2 اختیاری نیست سیر من ز دریا چون گهر گر به دست من بدی در قعر دریا بودمی

3 باده تلخ مرا می بود اگر حب وطن کی چنین آسوده در زندان مینا بودمی؟

4 سوختم در قید هستی، کاش در زندان خاک این که در بند خودم در بند اعدا بودمی

5 صاف اگر می بود با این خوشگواری خون من رزق آن لبهای میگون همچو صهبا بودمی

6 گر نمی شد دام راهم رشته طول امل همچو سوزن در گریبان مسیحا بودمی

7 گر نمی زد راه مجنون مرا تدبیر عقل با غزالان همسفر در کوه و صحرا بودمی

8 محو می کردم اگر از دل غبار جسم را کی چنین در آب و در آیینه پیدا بودمی؟

9 بی سر و پایی فلک را حلقه آن در نمود کاش من هم همچو گردون بی سر و پا بودمی

10 رفته ام بیرون ز خویش و در حجابم همچنان نیستم باری چو اینجا کاش آنجا بودمی

11 روز نمی گرداند صائب از من آن آیینه رو از صفای دل اگر آیینه سیما بودمی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی

شاعر شعر گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی چه کسی است ؟

شاعر شعر گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی صائب تبریزی می باشد.

شعر گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی چیست ؟

قالب شعر گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی غزل است

مضمون اصلی شعر گر به کار خویشتن چون شمع بینا بودمی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر