1 گر چنین از کف عنان توسن دل می دهیم رفته رفته پشت بردیوار منزل می دهیم
2 خلوت در انجمن را اعتبار دیگرست ما ز خلوت دوستیها تن به محفل می دهیم
3 امتحان قوت بازوی دریا می کنیم ما عنان چون موج اگر گاهی به ساحل می دهیم
4 خاک ما افتادگان را دست دامنگیر نیست جان به آواز جرس در پای محمل می دهیم
5 آه اگر افتد به روی کعبه دل چشم ما ما که دل از کف زطوف کعبه گل می دهیم
6 باسبکروحان گرانجانی نمودن مشکل است پیش باد صبح جان چون شمع محفل می دهیم
7 زخم خاری صید ما را می کشد در خاک و خون بی سبب تصدیع دست و تیغ قاتل می دهیم
8 بحر اگر چون پنجه مرجان بود در دست ها چون جواب تلخ بی منت به سایل می دهیم
9 صائب از قحط هم آوازست در دشت جنون گوش اگر گاهی به فریاد سلاسل می دهیم