-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر به شاهان جهان مسند عزت دادند گوشه ای هم به من از ملک قناعت دادند
2 دیولاخی است جهان در نظر وحشت من تا مراره به پریخانه عزلت دادند
3 کیست بر حرف من انگشت گذارد دیگر؟ کز خموشی به لبم مهر نبوت دادند
4 یافت در بی بصری گمشده خود یعقوب بصر از هر که گرفتند بصیرت دادند
5 لب به خون تر کنم از نعمت الوان جهان تا چو شمشیر به من جوهر غیرت دادند
6 وای بر ساده دلانی که درین وحشتگاه پشت از جسم به دیوار فراغت دادند
7 چه کند آتش دوزخ به گنهکارانی کز جبین آب به صحرای قیامت دادند
8 منت خشک ز سرچشمه کوثر نکشد هرکه را آب ز شمشیر شهادت دادند
9 صائب از صافی مشرب می نابش کردم گر به من درد ز میخانه قسمت دادند