-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر فتح جگرداران به تیغ افراختن باشد مرا امید نصرت از سپر انداختن باشد
2 نگردد شمع خرج گاز چون خاموش می گردد گل خیر زبان آتشین سر باختن باشد
3 دل خود می خورد دیوانه دور از حلقه طفلان که غمگین ساز سیر آهنگ از ننواختن باشد
4 گر از روشندلانی از گداز تن مشو غافل که کار شمع در دلهای شب بگداختن باشد
5 شود تیغ زبان خار، خرج آتش از تندی ز زخم خار، گل امن از سپر انداختن باشد
6 مقامات محبت را به زهد خشک طی کردن به صحرای پر آتش اسب چوبین تاختن باشد
7 نثار تیغ سیراب شهادت نقد جان کردن نفس در زیر آب زندگانی باختن باشد
8 تهیدستی ندارد جز خجالت حاصل دیگر که بار بید مجنون سر به زیر انداختن باشد
9 درین در گاه صائب طاعت خاصی است هر کس را صلاح اهل دولت، کار مردم ساختن باشد