-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر بهانه طفلان تمام می گردد به بوسه هم لب لعل تو رام می گردد
2 امیدها به لبش داشتم، ندانستم که این قدح به چشیدن تمام می گردد
3 به عاشقان سیه روز خنده بیدردی است ترا که صبح بناگوش شام می گردد
4 شوند آدیمان طفل مشرب از پیری درین چمن ثمر پخته خام می گردد
5 تو چون به جلوه زمین را ز باده آب دهی افق به دور زمین خط جام می گردد
6 اگرچه لاغری، از فربهی امید مبر که در دو هفته مه نو تمام می گردد
7 چنین که می پرد از بهر صید چشم ترا ز خاک حرص تو افزون چو دام می گردد
8 کمال نشأه اسنان به مهر خاموشی است خم شراب به خشتی تمام می گردد
9 شود ز تنگ شکر صائب آنقدر گویا که رزق طوطی شیرین کلام می گردد