- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر از پرده زلف سیه رویش عیان گردد جهان از خنده برق تجلی گلستان گردد
2 نگه دارد خدا از چشم بد، حیرانیی دارم که اشک گرمرو در چشم من خواب گران گردد
3 چه خواهد بود حال کشتی بی ناخدای ما در آن دریای پرشورش که لنگر بادبان گردد
4 به نیکان هر که بنشیند، بدان را نیک پندارد نشیند با بدان هر کس، به نیکان بدگمان گردد
5 چرا آواره او فکر خان و مان کند صائب؟ چرا در فصل گل بلبل به گرد آشیان گردد؟