اگر به سوخته جانی رسد از صائب تبریزی غزل 6347

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

اگر به سوخته جانی رسد شراره من

1 اگر به سوخته جانی رسد شراره من امید هست که روشن شود ستاره من

2 به گریه ربط من امروز نیست، کز طفلی ز اشک، تخت روان بود گاهواره من

3 میا به دیدنم ای سنگدل برای خدا که خون شود جگر سنگ از نظاره من

4 ز سقف پست خطرهاست سربلندان را مگر پیاده شود همت سواره من

5 نشد گشاده ز دل عقده ای مرا، هر چند ز سبحه گرد برآورد استخاره من

6 خراب می شوی، از پیش راه من برخیز که کار سیل کند مستی گذاره من

7 به نور ماه مرا نیست حاجتی صائب که پاره دل خویش است ماهپاره من

عکس نوشته
کامنت
comment