- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر از سنگ رگ سنگ برون میآید ریشه غم ز دل تنگ برون میآید
2 باده روح درین شیشه نخواهد ماندن آخر این آینه از زنگ برون میآید
3 سنگ اطفال به مجنون چه تواند کردن؟ این شرار از جگر سنگ برون میآید
4 شیوه عشق وفادار همان یکرنگی است حُسن هرچند به صد رنگ برون میآید
5 خون چو شد مشک، نماند به ته پوست نهان از عقیقش خط شبرنگ برون میآید
6 حسن سنگین دل اگر گشت ملایم چه عجب؟ مومیایی ز دل سنگ برون میآید
7 میشود صائب از آن مویکمر نازکتر تا سخن زان دهن تنگ برون میآید