1 اگر به پیرهن گل وگلاب باز آید امید هست به جوی من آب باز آید
2 شکسته پر وبالم درست خواهد شد به آشیانه چو مرغ کباب باز آید
3 رم از طبیعت آهوی چشم اگر برود امید هست که عمر از شتاب بازآید
4 حضور رفته ز دوران مجوی هیهات است که شبنم از سفر آفتاب باز آید
5 دوبار اهل نظر را به آب نتوان راند به چشم من کی از افسانه خواب باز آید
6 چو ایستاد ز گردش کباب می سوزد چنان مکن که دل از اضطراب باز آید
7 دلم ز آینه رویان به سینه برگردید به حسرتی که سکندر ز آب باز آید
8 عنان آه توان باز زد ز لب صائب اگر به روزن دود کباب باز آید