1 نمی خوردم غم دنیا اگر دیندار می بودم مآل خویش می دیدم اگر بیدار می بودم
2 گرفتم پرده از کار جهان، بی پرده گردیدم چنین رسوا نمی گشتم اگر ستار می بودم
3 به روی نقطه دل باز می گردید اگر چشمم به گرد خویشتن در طوف چون پرگار می بودم
4 زناهمواری خود می کشم از آسمان سختی نمی خوردم ز سوهان زخم اگر هموار می بودم
5 تلاش عزت دنیا مرا افکند در خواری عزیز هر دو عالم می شدم گر خوار می بودم
6 درین مدت که زیر سایه گردون بسر بردم نهالی می شدم گر در ته دیوار می بودم
7 نمی شد کار من هرگز چنین نامنتظم صائب اگر در نظم عالم اندکی در کار می بودم