-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خدمت بنده از آزادمردان زود میگردد ایاز از حسن خدمت عاقبت محمود میگردد
2 به عشق آویز، دل را از هوس گر پاک میخواهی که از آتش زر مغشوش خالص زود میگردد
3 به دریا میرسد ابر بهار از قطرهافشانی زیان مایهداران مروت سود میگردد
4 نماند دست ارباب کرم در آستین هرگز که در جیب کریمان زر چو گل موجود میگردد
5 چرا مهر خموشی از لب گفتار بردارم؟ که روشن خانهام زین روزن مسدود میگردد
6 به پیغامی مرا دریاب اگر مکتوب نفرستی که بلبل در قفس از بوی گل خشنود میگردد
7 سرایت میکند در بیگناهان خشم جباران زمین را می درد شیری که خشمآلود میگردد
8 ز قتل عاشقان رنگین نشد مژگان خونریزش که بیآب است هر تیغی که خونآلود میگردد
9 گرامی دار صائب سینهچاکان محبت را کز این محراب هرکس سر کشد مردود میگردد