- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا که بستگی قفل از کلید بود دگر چه دل نگرانی به ماه عید بود
2 نه دل نه بوسه نه دشنام می دهد لب او بلاست دشمن جانی که ناپدید بود
3 جهان ز صبح شکر خنده توروشن شد که دیده است شکر اینقدر سفید بود
4 اگر سپهر به بی حاصلان ندارد لطف نبات بهر چه پهلو نشین بید بود
5 اگر دو عید بود خلق را به سال دراز مرا ز نام تو هر ساعتی سه عید بود
6 نیفتد از نظر پاکدامنان هرگز به رنگ آینه هرکس که پاک دیده بود
7 به یک تبسم دزدیده صید صائب کن ز خوان لطف تو تا چند ناامید بود