- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خرقه ای دوختم از داغ جنون بر تن خویش نیست یک تن به تمامی چو من اندر فن خویش
2 سر مینای می و همت او را نازم که گرفته است گناه همه بر گردن خویش
3 این چه بخت است که هر خار که گل کرد از خاک در دل آبله من شکند سوزن خویش