ز خط طراوت رخسار یار می از صائب تبریزی غزل 5752

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ز خط طراوت رخسار یار می بینم

1 ز خط طراوت رخسار یار می بینم صفای آینه را از غبار می بینم

2 کدام سوخته جان گشته است گرد سرت که ماه روی ترا هاله دار می بینم

3 ز لال خضر ترا پیش مرگ خواهد شد چنین که سرو ترا پایدار می بینم

4 ز وصل روی تو گل چید هر که چشمی داشت همین منم که ره انتظار می بینم

5 مگر در آینه امروز دیده ای خود را که آب آینه را بیقرار می بینم

6 متاع هر دو جهان را به آب خواهد داد طراوتی که به رخسار یار می بینم

7 حجاب دیده حق بین نمی شود کثرت تو گرد می نگری، من سوار می بینم

8 ز خاک، چشم مرا همچو دام سیری نیست همان ز حرص به راه شکار می بینم

9 به دست لنگر تسلیم داده اند مرا میان بحر حضور کنار می بینم

10 حجاب دیده، من نیست چون شرر غفلت درون سنگم و راه فرار می بینم

11 به فکر توبه در ایام پیری افتادم ره نجات به شمع مزار می بینم

12 ز بیوفایی این باغ و بوستان صائب گل پیاده خود را سوار می بینم

عکس نوشته
کامنت
comment