-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوشم که خرده جان صرف یار جانی شد دو روزه هستی من عمر جاودانی شد
2 به عمر خویش تلافی نمی توان کردن زفرصت آنچه مرا فوت در جوانی شد
3 فغان که لعل لب آبدار او از خط سیاه کاسه تر از آب زندگانی شد
4 به خنده باز مکن لب که عمر گل کوتاه درین ریاض ز تأثیر شادمانی شد
5 در آن جهان گل رعنای باغ فردوس است ز اشک چهره زردی که ارغوانی شد
6 زنخلها که رساندم درین ریاض مرا کف پرآبله قسمت ز باغبانی شد
7 خوشم که مایه اشکی بهم رسید مرا اگر چه خون دلم از حسرت جوانی شد
8 مرا ز گریه شب روح تازه شد صائب نصیب خضر اگر آب زندگانی شد